|
|
مفصل رایگان کلیپ های ویدیوئی توضیحات: وی از درخواست اجازه نشستن در كنار زنی كه تنها نشسته است ، سر خود را تكان داد: "بگذارید آنها بنشینند ، در غیر این صورت كسی برای گفتگو وجود ندارد." آنها یک مکالمه طولانی داشتند ، عصر سکسکیر تو کس امروز در حیاط بود و او داوطلب شد آن را در خانه بگذراند و خواستار یک فنجان چای در ورودی بود. آشنایی با یک چای به پایان نرسید ، او به او اجازه داد که کتاب ها را به او نشان دهد ، اما او علاقه ای نداشت ، او را در افکار خود گرفتار سرطان کرد ، بنابراین آنها مقابله کردند.
|