|
مفصل رایگان کلیپ های ویدیوئی توضیحات: او عاشق یک پسر است و سرانجام در اولین روز با او ، وقتی در تنهایی با آن مرد جوان عصبانی شد ، چنان عصبی کیرکوس متحرک شد که فراموش کرد که آستر را از سینه بند خود بیرون بکشد تا سینه هایش خیلی بزرگ به نظر برسند. او وقتی می خواست قفسه سینه خود را بیرون بکشد بسیار خجالت کشید ، اما در عوض بالشهای نرم روی صورتش شروع به ریزش کرد.
|