|
|
مفصل رایگان کلیپ های ویدیوئی توضیحات: جوان تر آمد به شکایت از بالغ مثل اینکه با داماد می جنگد و به نظر من او را برای همیشه ترک کرد. این زن خجالت زده بود ، او پشت درب پنهان شد و همان دوست در پشت آن بود که توسط او پرستاران را آزاد کرد. او سعی می کند مرد جوان را به سمت خودش سوار کند که گویی اکنون آزاد شده و اندوهگین شده است ، اما اوضاع را شلیک می کند و در را باز می کند و همه را نگاه می کند و همه را فریاد می عكس كير وكوس زند.
|