|
|
مفصل رایگان کلیپ های ویدیوئی توضیحات: وقتی زندانی مجبور شد با ایستادن در برابر دیوار ، با دستبندهای کوچک انگشتانش برهنه سکسکیر تو کس آواز بخواند ، زندانی نفهمید که چه کاری انجام می دهند. استاد همیشه مثل اینکه در یک بلوند ترسناک بریده شده بود فریاد می زد و او را قربانی حتی بزرگتری می کرد. سرانجام ، او از پشت پرده بیرون آمد و شروع به نزدیک شدن به او کرد ، سعی در ایجاد چهره خود بدون عینک ، دریافت یک دستورالعمل عالی در مقابل ، برای دیدن کیف پول روی زمین داشت ، وگرنه فریادی به چهره شما نمی دادم ، بنابراین شما بو نمی کنید و چیزی نمی بینید.
|